پابدانا
سرزمین مردمان سخت کوش

سلام

احوال شما دوستان پابدانایی امیدوارم حالتون خوب باشه .

امروز بعد از چندروز به عشق پابدانا اومدم نت تا یادی کرده باشم از شما دوستان و یادی کرده باشم از شهرمان پابدانا.

دوستان عزیز در بالا طریقه خاطره نوشتن را گفتم اگر مایل باشید می توانید خاطرات خود را ثبت کنید و اگر دوست داشتید تا مطلب تون رو در وبلاگ بزارم به این ادرس :hossien8408@gmail.com    ایمیل بزنیدتا با نام خودتون در وب گذاشته بشه به امید سرافرازی ایران.

یاحق

سلام من محمد امیری هستم متولد 21 شهریور 1361در کرمان بنده در پابدانا زندگی کنم و در ابتدا از آقای صیادی تشکر می کنم که با این کارشون اجازه داده اند که بنده و امثال بنده که دلشون برای شهرشون تنگ شده خاطرات خود را در این وب بنویسند .

آقای صیادی ممنونم بخاطر این کار و به همه ی دوستان پیشنهاد می کنم اینجا رو از دست ندهید بنده به آسانی وارد وب شدم و الان که ساعت 46دقیقه بامداد هست دارم واسه دوستانم و همشهری هایم بچه های گل پابدانا می نویسم من دلتنگی دارم چون الان در تهران مشغول کار هستم و الان چند ساله اصلا به شهرم پابدانا سر نزدم .شاید فکر کنی من که در کرمان متولد شدم اما بعد از چند ماهی پدرم برای کار به پابدانا رفت و ما هم در این شهر بزرگ شدیم .

خاطره من از یک تفریح که با دوستانمان به باغ معروف عباس آباد است .

سال 1377یا78بود که با دوستان قرار گذاشتیم بریم باغ عباس اباد با اقایان حسین موسوی حسن موسوی واحمد شهسواری و...؟اونم با پای پیاده خلاصه قرار شد هر کس یه وسیله بیاره منم قرار بود آجیل و خوراکی بچه هارو بیارن.در بین راه دو تا سگ گردن کلفت جلومون سبز شدن یکی از بچه ها که خیلی بلفی بود (که اسمشو نمی یارم)بلف زد من از سگ نمی ترسمو و....رفت طرف سگ هاو یه سنگ برداشتو زد به سگ ها  حالا بدبختی نهار ظهرمون هم دست این آقا بود تا سنگ رو زد  سگ اولی یه واقی کرد دیگه نگو ما که فقط داشتیم می خندیدیم به این دوستمون که چطوری غذاهارو ریخت و ال فرار چه می دوید مونده بودیم بخندیم سگ دوم رو بزنیم که گوشت ها رو شروع کرد به خوردن وایی تا ما نگاه کردیم همشونو خوردن و ما گرسنه به راهمون ادامه دادیم تا باغ رسیدیمو فقط داشتیم به این دوستمون می خندیدیم و از گرسنگی داشتیم می مردیم اخر سر رفتیم جای نگهبانی معدن هشونی با کارگرای شیفت یک که داشتن بر می گشتن برگشتیم خونه .

امیدوارم دوستانم هر کجا باشند یادی بکنند و در این مکان با هم یاد خاطره ها بیو فتند

بخدا خیلی دلتنگم همیشه میام اینجا شاید یه خاطره ایی از بچه ها ببینم

بازم تشکر اقای صیادی .

دوستا شماره واسه تماس ندارم ان شالله در آینده شماره می زارم

خدانگهدار

سلام

امیدوارم حالتون خوب باشه عکسی از دبستان دخترانه نرجس خاتون به دستم رسید و منم سریع این عکس را در وب قرار می دم تا شما دوستان از دیدن این عکس لذت ببرید شاید کسی که پابدانا را ندیده بگوید این عکس ها چه اهمیتی دارد اما ما که آنجا بودیم و الان از شهرمان دوریم قدر این عکس ها رو می دونیم و فقط دلمان خوش است به همین عکس ها چون یاد دورانی که در پابدانا بودیم می افتیم.

امیدوارم لذت ببرید

 

دبستان دخترانه  نرجس خاتون

 

 

یا حق

یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:پابدانا ,شهر پابدانا,دیار پابدانا, :: 13:21 ::  نويسنده : حسین صیادی

سلام

عکسی از درون شهرمان در وبلاگ قرار دادم که به تازگی گرفته شده است.

شاید شما دوست عزیز یاد اون موقع ها صبحگاه که در همین جا برگزار می شد و زنگ تفریح درون بازار می رفتیدو تغذیه می گرفتید نانوایی و نان می گرفتید افتادید.امیدوارم حداقل سهمی کوچک در این یاداوری داشته باشم .

 

پابدانا دبیرستان پسرانه شریعتی

 

یا حق

جمعه 6 مرداد 1391برچسب:پابدانا ,شهر پابدانا,دیار پابدانا, :: 18:54 ::  نويسنده : حسین صیادی

سلام

 

 

سلامی از روی دلتنگی به شما دوستان پابدانایی

امیدوارم حالتون خوب باشه .در این مدتی که نبودم دیدم دوستان زیادی به جمع ما پیوستن خوشحال شدم که کم کم داریم دوستان خود راپیدا می کنیم .

دوباره اومدم که باشم پس به یاری شما دوستان .

درادامه مطلب چند تاsmsماه مبارک رمضان گذاشتم  تا بیشتر لذت ببرید.

یا حق

 

 

 



ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتون خوش آمدید کمپ بچه های بامرام پابدانا
آخرین مطالب

نويسندگان



<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 458
بازدید کل : 45589
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 78
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

.


استخاره آنلاین با قرآن کریم


Pichak go Up

جاوا اسكریپت

فال امروز


.

.

.